مهرسامهرسا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

مهرسا

فرشته مهربون

 به عزيز دلم مهرسا  عزيز تر از جانم دختر نازنينم، مي دونم كه خيلي وقت شده كه به وبلاگت، خونه خاطرات دو نفرمون نتونستم رسيدگي كنم واين هم فقط و فقط بخاطر مشغله زيادمه و اينكه سعي ميكنم همه وقتم رو براي باهم بودنمون صرف كنم، عزيزم باورم نميشه اينقدر زود اين روزا گذشته و دختر كوچولوي من واسه خودش خانمي شده...الهي قربونت برم گاهي شبا وقتي خوابي بار ها و بارها ميام صورت ماهت رو مي بوسم و از بوسيدنت سير نميشم ،  باورم نميشه اين فرشته ناز و مهربون كه الان علي رقم ميل باطنيش سعي ميكنه با تنهايي خوابيدن تو اتاقش خودشو بزرگ جلوه بده همون ني ني كوچولوي قرمزه خودمه كه نمي تونست شير بخوره و من از ترس گرسنه موندنش گريه ميكردم، الان عر...
17 بهمن 1394

تموم زندگی من مهرسای من

سلام به دختر نازنینم و همه دوستان و هواداران  عزیزدل من هر چی از خوبی هات بگم کم گفتم . در هر لحظه از باهم بودنمون خدا رو بخاطر داشتنت شکر میکنم . مثل یک فرشته مهربون تو خونه به همه مون مهربونی میکنی و با همه احساس پاکت به ما مهربونی و گذشت و صبر رو یادآوری میکنی اینا رو از ته دلم میگم و آرزو می کنم همیشه همینطور بمونی و گاهی مشغله زیاد کم صبری من رو ببخشی گاهی وقتا توی خونه بهت خیره میشم و راه رفتن و حرکاتت رو دو ذهنم ثبت میکنم و به خودم میگم یعنی این عروسک کوچولو مهربون مال منه دلم میخواد زمان ثابت وایسه ومهرسای من تو همین لحظه ها واسم همیشه بمونه اما خودت بی صبرانه منتظر بزرگ شدنی و هزارتا برنامه واسه مدرسه رفتنت و ....مامان شد...
7 خرداد 1394

مهرسا و مهرشید

سلام به دختر گلم مدتی گذشته که من نتونستم برات مطلب جدید بزارم اونم بخاطر تولد خواهر کوچولوت بوده و استراحت قبل از تولدش که برای مامان لازم بود. خب اوضاع از از حدی که من نگرانش بودم بهتره و مهرسای گل من، خیلی خوب با عضو جدید خونوادمون کنار اومده و واقعا دوسش داره اینو که میگم ...بخاطر اینه که مامانای دیگه رو که میبینم و از بچه اولشون صحبت میکنن میبینم مهرسای من واقعا با دیگران فرق داره و با اینکه 2 ماه از ورود خواهر کوچولوش گذشته یه بارم بخاطر اینکه مامان مثل قبل نمیتونه بهش توجه کنه یا کاراش رو انجام بده لج بازی نکرده  و مثل اکثر بچه ها اعتراضش رو  سر نی نی خالی نکرده. من هم سعی کردم تعادل رو برقرار کنم و بزارم این نی نی کوچولو...
30 بهمن 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهرسا می باشد