مهمونی
سلام مامانی گلم.
چند شب پیش رفتیم خونه خاله لیلا و عمو هومان، از اول تا آخر مهمونی همش لبه میز وایساده بودی و با شکلاتها و هرچی که دستت میرسید بازی میکردی ،جالبیش اینجاست که وقتی اولین بار میخوای به چیزی روی میز دست بزنی بعد از اینکه دستت رو بردی نزدیکش، اول مکث می کنی وبه اطرافت نگا می کنی،حالا یا بخاطر اینه که می خوای ببینی مثلا اجازه میدن؟ یا بخاطر اون چند باری که دستت رو به چیزای داغ زدی حالا مکث میکنی الله اعلم............. عمو هومان هم متوجه این کارت شدن واسه همه جالب بود این کارت، الهی من قربون دختر گلم برم
شیطونی هم کردی حسابی
این هم عکس های قبلی مهرساجونی وقتی از حموم اومده و اجازه داده مامان سرش رو با روسری ببنده. جیگر مامان به این ترازو علاقه زیادی داره و هر وقت ببینش باید یه بار روش بشینه!!!!!!!!!!!!!!!!!!
این هم مهرسایی وقتی آماده شده بره خونه عزیز جون: