مهرسامهرسا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

مهرسا

شیطنت ها شروع شد!!!!

1391/8/27 12:28
نویسنده : مامان مهرسا
995 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر گلم

الان 16 ماهت پرشده و ماشالله خیلی پر انرژی شدی و بعضی وقتها من و بابایی واسه همراهی کردن باهات و کنترل کردنت کم میاریم آخه دست به شکستنت خوب شده و به خودت هم صدمه زیاد میزنی مثلا دیروز عصر یه فنجون چای که ما نفهمیدیم کی از جلومون برداشتی و بردی تو آشپزخونه رو سرامیکا شکستیش. یا لیوانی که همینجوری زدیش به زمین و دستت رو باهاش بریدی.قدت به بیشتر کشو ها مخصوصا کشو های خودت میرسه و اونا رو باز و بسته میکنی بعضی روزا لباس هاش و میریزی بیرون بدون اینکه هدفی داشته باشی فقط میریزیشون رو زمین و بعد که خیالت راحت شد میای از اتاقت بیرون و یه سوژه دیگه پیدا میکنی. و یک بار هم دستت با لبه کشو های(MDF) که تیزهستن بد جوری بریده شد.و نمی خواستی بهش چسب بزنیم.

خاکهای گلدون رو هم میدونی نباید بهش دست بزنی، ولی دیگه جزء موارد مورد علاقت بوده تا دیشب که دیگه برش داشتیم....

 

یه اتفاق بامزه: وقتی داشتم لباسها رو از تو ماشین لباسشویی در می آوردم و پهن میکردم رو آویز دیدم یه لباس هم شما  تو دستای کوچولوت گرفتی و مدتیه گرفتیش بالا و نگاه میکنی ومنتظری تا ازت بگیرم و آویزونشون کنم جالبه که صدام نکردی، یا واسه بازی رو زمین ننداختی!!!!!! و هدفت کمک کردن بود من هم تعجب کردم و کلی خوشحال شدم و قربون صدقت رفتم و ازت گرفتمش بعد دیدم بعدی رو از تو ماشین برداشتی و بهم دادی خودت هم خوشحال بودی و دوست داشتی که این کار و انجام بدی....این اولین کمکت به مامان بود عزیز دلم من یادم میمونه الهی قربونت برم

کلمه هایی که تکرار میکنی: وقتی میوه میارم یه دونه انتخاب میکنی میدی بهم و میگی پوس پوس. یعنی پوست بگیریم برات.

وقتی لباسات رو میارم که بپوشونم  یا مخصوصا کفشت رو هرجا ببینی میگیپوش و وقتی تصمیم داری درست تلفظ کنی : پوپوش میفهمم که میخوای بگی که بپوشونم برات.

شکلات و هر چیزی که داخل پاکت یا بسته بندی باشه میاریش که باز باز.....

جدیدا موقعی که با خودت بازی میکنی، مثلا قاب عکس خانوادگی رو بر میداری شروع میکنی : بابا  ماما ، نی نی بعد دیگه ردیف میکنیآگا (آقا) ... دا دا دوباره ماما بابا و سعی میکنی وقفه نداشته باشه، هم زمان هم انگشتت رو جاهای مختلف عکس میزاری و نشون میدی.فکر کنم این از تعلیمات تخصصی پرستارته چون ریتمش شبیه صحبت کردن ایشونه...  

بوس که خیلی وقته میفرستی و این رو هم پرستارت یادت داده

این رو یادم رفت به سنگ میگی: ننگ ، وقتی میریم پارک نزذیک خونه چون کف زمین بازیش از سنگ ریزست .اونجا رو خیلی دوست داری و هر فرصتی استفاده میکنی تا روی سنگها بشینی و باهاشون بازی کنی و اونها رو، رویخودت بریزی یا مشت مشت برداری و رو سر سره و..بریزیشون

خرما هم خیلی دوست داری و بهش میگی ما. گردو هم میتونی بگی دخترک شیطون بلا... خوردنی ها رو خوب یاد گرفتیا چشمک

دخترم این گل های زیبا از طرف بابایی والبته مهرساییچشمک واسه تولد مامان.تولدم مبارک.

وگل های زیبا تر الینا و مهرسا در شمال، بعد از ظهر تو پلاژ کنار دریا  

مهرسا در راه برگشت از شمال تو ماشین خواب بودی خواستیم وایستیم یه چای بخوریم که شما بیدار شدی(هوا کمی سرد بود واسه همین این شکلی شدی)

اینجاهم نرسیده به شاهرود منطقه ای به نام شاه کوه، تو مسیرمونه...

شاد باشی عزیزم

میبوسمت

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

رها مامان راستین
25 آبان 91 17:36
دختر ناز وخوشگلی دارین اگه به ما سر بزنین خوشحال میشم ما شما رو لینک کردیم


ممنون چشم حتما.
سعیده
25 آبان 91 23:50
وای مهرسا جون مراقب دستای نازت باش ، شیطونی کن اما نه شیطونیای خطرناک .

تولدتون مبارک مامان مهرسا ایشاا.. سایتون همیشه بالای سر مهرسا باشه با هم تولد 100 سالگیتونو جشن بگیرید

بازی بدون شیطونی و شیطونی بی خطر!!!!!!!!!!!!!انشالله که این طوری باشه...مرسی عزیزم،لطف کردین.




المیرا
27 آبان 91 9:48
اول * سلام به شما عزیزان دوم *تولدت مبارک باشه گلم ایشالا تولد 120 سالگیتو در کنار خونواده نازنینت جشن بگیری .سوم * مهرسا جون به مامان بگو حالا تازه اولشه مامانی شیطونیا مونده


سلام،مرسی عزیزم،
منتظریم

مامان احسان
28 آبان 91 9:57
سلام دختر ناناز خوبی گلم مامانی یه بوس محکمش کن که دلم حسابی براش تنگ شده[hr

سلام خاله .ممنون . خدا رو شکر که حال احسان جون خوب شده


عاشق باران
11 آذر 91 20:11
وای چه دختر نازی... ماشالله خیلی خوشگله... چشم نخوره الهی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهرسا می باشد