مهرسامهرسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

مهرسا

خاطرات 10 ماهگی مهرسا جان

1391/2/1 1:06
نویسنده : مامان مهرسا
2,753 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از اون چند روزه تو این هفته حالت بهتر،خدارو شکر، بازم شدی همون مهرسای خودمون که همش میخندی و بازی می کنی.

تو خونه باسرعت هرچه تمامتر به سمت هدفت چهاردست و پا میری نکنه خدا نکرده مامان یا باباییبهت برسن ونذارن به چیزای خطرناکی که دوسشون داری برسی.

دست دست کردنت هم که سرجاشه.غذات هم بهتر شده پلو ماهیچه خیلی دوست داری بیشتر از غذاهای دیگه.

کوچکترین چیزا رو ازکف سرامیک یا فرش با نوک انگشت کوچولوت هدف میگیری انگار که میخوای سر کلاس اجازه بگیری انگشت اشارت رو میزاری رو اون نقطه بعد تلاش میکنی . فکر میکنم میخوای دانشمند بشی که ملکول ها رو بررسی میکنیتشویق.

مهرسا در حال تلاش برای گرفتن

حالا وقتی بزرگتر شدی یاد میگیری که با دو انگشت اونا رو برداری.

از کارای جدیدت باید بگم از دیروز به عروسکهات اشاره میکنی. ومیگنی نه نه باید صدای کسره کوچییک قبل از ن، منظورت اینه  نی نی. قربون زبون کوچولوت بره مادر.

دیشب رفتیم  خونه دایی حمید اونجا با سانای بازی کردی همش میخوای موهای اون طفلک رو دست بزنی اونم ترسیده طفلی. وقتی یه بچه میبینی با ذوق و شوق میری طرفش و میخوای نازش کنی اما با روش خودت یکم کنترل نشده و با هیجان.قربونت برم که اینقدر روابط اجتماعیت قویه.

حتی در حال عکس گرفتن هم دست از سرش بر نمیداری

مهرسایی و سانای جون

اینم عکس دیروزت

این دو تا عروسک های بسیار بسیار مورد علاقت در 7و8 ماهگی بودند.

هنوزم دوسشون داری اما قبلا خیلی واسشون ذوق میکردی

هاپو های قرمز  مهرساجون

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان آتین
13 اردیبهشت 91 13:28
براش اسپند دود کنین خیلی خوردنیه ماشالله
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهرسا می باشد