مهرسامهرسا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

مهرسا

مهرسا جان در دوازده ماهگی

1391/4/7 11:58
نویسنده : مامان مهرسا
2,192 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دختر گلم

چند روز پیش عزیز جونت از شمال زنگ زد و مثل همیشه خواست که با شما هم صحبت کنه. معمولا وقتی صدای عزیز رو تو تلفن می شنوی گاهی میخندی و گاهی با تعجب و دقیق گوش میدی، تا حالا که خودم گوشی رو کنار گوشت میزاشتم چون در غیر اینصورت یا تو دهنت میزاشتیش یا دکمه هاش رو فشار میدادی اما این دفعه دیدم گوشی رو میزاری کنار گوش کوچولوت و بجای الو میگی إ - یه إ کوچولو و منقطع (خاله جون منصوره عاشق إ گفتنته ، چون شمال که بودیم صبحا هم با همین حرکت مامان رو از خواب بیدار میکردی) کلی ازاین حرکت با مزت خندم گرفته بود آخه گوشی تلفن ما واسه دستای خوشگل دخترم بزرگ و سنگینه و گوشی اکثراٌ نزدیک گردنت قرار میگیره تا گوشت ، من فدای اون دستای کوچولوت.........

خونه عزیز جون (بیرجند) که میریم جلوی در که می رسیم از تو ماشین دیگه انگشتت رو آماده میکنی که آیفون رو فشار بدی بعد داخل حیاط سریع هدف اشارت میره به سمت تاب و هنوز نرسیدی بهش شروع میکنی به خوندن آآآ...آآآآ...آآآآ..آآآآ با یه صدای تو دلیه خوشگل که آدم دلش میخواد بخورتت. (این همون تاب تاب عباسیه معروفه که مهرسا جان ما نوا و آهنگ شعر رو تکرار میکنه چون هنوز نمیتونه کلمه بگه).

روز جمعه با بابایی رفتیم پارک سر کوچه ( پارک نیلوفر )،اونجا کلی تاب و سر سره والاکلنگ بازی کردی البته تاب و الاکلنگ تو بغل مامان یا بابا و سر سره با کمک بابایی، اما خیلی دوست داشتی و همش با صدای بلند میخندیدی، الهی من فدای خنده هات...همیشه بخند

بقیه عکس ها تو ادامه مطلب

عکسای تلفن بازی مهرسا جان

این عکسا مربوط به چند روز ÷یشه که با هم رفتیم خونه یکی از دوستای مامان (یعنی خودم) و شما  تو جمع خانم ها خودت رو اینجوری مشغول کردی:

 

این هم محمد رضا دوست جدیدت که با خواهرش اومده مهمونی پسر گل...

بالاخره با تلاشهای سپیده جان راضی شدی بشینی رو مبل تا ازت عکس بگیرم،با تشکر ویژه از ایشون

 

 

این عکسا مربوط به وقتیه که تو خونه بین برگه های امتحانی نشسته بودی و.........

منجر شد به کشیدن ساعت روی مچ دستت به منظور سرگرم کردنت که سرت به کار خودت باشه و تشویق به اینکه تو اتاق خودت سرگرمی پیدا کنی.....

 

اینم سرگرمی!!!!!!!!!!!!روشن-خاموش .روشن-خاموش

 

 

 

دوست دارم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

زهرا
29 خرداد 91 13:37
سلام به آبجي خوشگل و باهوش خودم ...يه بارم با من علو كن.... نميشه؟
دوست دارم عزيزم ....بوووووس....باباي جيگر خودم


حتما آجی جون،ممنون گلم
مانی محیا
30 خرداد 91 13:19
آبجی کی بید..مریم جای من خالی بیام لپاشو بکشم. من کلا کودک آزارم.. راستی مریم دلت نسوخت؟ بعد از ظهر با مینا و فرزانه تجریش قرار داریم. جات خالی

زهرا جان، شما كه ديديش.دختر خاله مهرسا.وقتي كوچولو بود اومده بود خوابگاه................



الهه مامان روشا جون
1 تیر 91 1:18
سلاممممممممممممم.قربونت برم مهرسا جون که دیگه داره یک سالت میشه و داری واسه خودت خانوم میشی.این عکستم خیلی قشنگه. مامانی بهمون سر بزن خوشحال میشیم.
مادر آیاتای
5 تیر 91 22:24
وااای چه ناز و خوشگل.اما بیشتر عکسا برام باز نشد.

نميدونم چش شد همه پستام اينجوري شدن... دو روز اول باز ميكنه بعد از كار ميوفته.حمله سايبريه احتمالا!!!!!!!!!!!




مامان ریحانه
6 تیر 91 3:04
سلاممم وای چه نی نی نازی خدا بهتون ببخشدش من عاشق دختر بچه ها هستن خوشحال می شم به ما هم سر بزنید.روی ماهه مهرسا جون رو ببوس


ممنون،حتما ميايم
sarina
13 اردیبهشت 92 15:08
سلام عزیزم خدا نگه داره دخترتو فوق العاده خوشگله دعا کن خدا یه بچه مثه دخترت ب منم بده
خراسانی سبزواری
6 تیر 92 18:29
ماشاالله چه بانمکه قربون خدا بشم با سلیقش
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهرسا می باشد