مهرسامهرسا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

مهرسا

سفر

1391/4/7 12:50
نویسنده : مامان مهرسا
871 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دختر عزیز تر از جانم

مهرسا جان این روزا در تب وتاب رفتن به مکه هستیم انشاالله. البته چون برنامه های دیگمون یه کم فشرده شده واقعا خدا باید یاری کنه که برسیم. خلاصه اگه خدا بخواد میریم زیارت خانه خدا و حرم پیامبر (ص).

اینم لباسای احرام نی نی گونه شما:


مقنعت رو (که حکم چادر هم داره بخاطر قد بلندش) تازه دوختیم اما این لباسها رو داشتی چون میدونستم مکه این فصل سال خیلی گرمه و این تاپ و شلوارت رو هم اصلا تنت نکرده بودم ورداشتم واسه اون روز مهم.

تازه روز تولدتم مکه ای انشالله....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مانی محیا
7 تیر 91 12:25
جیگرشو بخورم من خام خام.. قربونش برم. دلم ضعف کرد. خوش بسعادتتون. مریم عسگری منو یادت بره کشتمت..تلگرافی که بهت راجع به چه چیزایی ببری نوشتم رو اینجا کامنت کن. شاید به درد یکی دیگه بخوره. نامش رو هم بنویس مانی محیا

چششششششششششششششم سر فرصت.

مانی محیا
7 تیر 91 12:46
مریم مهرسا رو پیش کی میذاری میای سرکار.آها گفتی پرستار. راضی هستی ازش؟


آره.خوبه.
هدیه خدا- فریماه
8 تیر 91 18:50
سلام. وای چه سفر خوبی. خوشبحال مهرسا جان. سال اول تولد خونه خدا. چه تولدی .زیارت قبول عروسک.


مرسي.انشالله قسمت شما هم بشه.
fahime
11 تیر 91 11:09
سلام خانومی زیارتتون قبول..مارو هم دعا کنید از ووب محیا خوندم که شما بیرجند زندگی میکنید. آره؟وای چی جالب شوهر و اقوام شوهر منم بیرجندین و اونجا زندگی میکنن هر وقت میرم اونجا دلم میگیره...شما شمالی هستی؟دوست دارم بیشتر باهتون صحبت کنم...به وب من بیا مرسی

انشالله فرصت بشه بيشتر باهم آشنا شيم.از آشنايي تون خوشحال شدم.ني ني گلتون رو ببوسين...

مانی محیا
12 تیر 91 9:08
مریم کاش مادر شوهرتا اینا هم باهاتون بودن. تو نگهداری مهرسا کمک ان



ماني محيا
12 تیر 91 9:22
شوخی کردم راحت باش. سخته میدونم. آفرین به همتت. کاش پیش مامانت بودی. راستی پروازتون از تهرانه؟ آها گفتی ازونوره..
والا آجیل زیاد ببر و لواشک. از گرما آدم دلش ترشی میخواد. آب کارساز نیست. و چون غذاهای اونا وقت خاص خودشو داره تنقلات میان وعده واسه خودت بردار. چون هر چی از بیرون بخری بدرد نخور و گرونه. راستی حتما دمپایی و چادر خنک بخر. اینجا خنده داره ولی اونجا میطلبه. راحتی باهاش. بدون چادر که تو بازارها هم گیر میدن. البته این پیرمردهای فضول ایرانی.. مشکیها هم سنگینن.. با چادر یه دست سفید هم که نمیشه خرید بری..یه زن شمالی اساسی میشی خلاصه.. عکس بگیر رمزدارش کن. کلی بخندیم. با دمپایی و چادر گل منگولی و مهرسا رو به کولت ببند. شوخی کردم. حتما ببری اونجا راحتی. عینک خودت و بچه یادت نره. از سنگهای سفیدش نور شدید آفتاب منعکس میشه که آدمو کور میکنه. هر وقت اینطوری شد یاد من باش و برای رفع مشکلاتم دعا کن.


niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهرسا می باشد