مهرسامهرسا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

مهرسا

خبر جدید + عکس های تولد

1391/5/1 11:38
نویسنده : مامان مهرسا
2,416 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دختر ناز مامانی

اول یه خبر مهرسا دندون درآورده................هورا..............بعد ١٢ ماه هورا هم داره دیگه.. کلی منتظر این لحظه بودیم و دیگه میخواستیم دندون مصنوعی واسه دخترمون سفارش بدیم ،

جونم واسه دختر گلم بگه که مکه که بودیم یه شب قبل از حرکتمون از اوایل شب تب کردی و همینجور تبت بالا میرفت ما هم که تو هتل دارو نداشتیم واسه همین بالا سرت بیدار موندم می ترسیدم سرم رو رو بالش بذارم خوابم ببره واسه همین نشستم بالا سرت و همش رو پیشونی و پاهای کوچولوت حوله خیس میذاشتم.تبت تا عصر فرداش ادامه داشت. خیلی نگرانت بودم تا اینکه دیروز دیدم بابایی میگه مهرسا دندون درآورده من هم اومدم نگا کردم دیدم بله ..........................

دخترم بعد از یک سالگیت کلی تغییر کردی . شنیده بودم از مامانای دیگه ولی الان که به چشم خودم میبینم که دختر گلم چطوری دقیقا تو این چند روز اینقدر قوی شده که بدون کمک میتونه رو پاهاش وایسه بدون اینکه جایی رو نگه داره واقعا به وجد میام . الان دیگه واسه تاب تاب عباسی میتونی بگی تا تا و فقط آواشو تکرار نمیکنی هر چی که بگم بهم جواب میدی ولی به زبون خودت!!!!!!!! یه روز فقط   د   میگی مثلا میگم مهرسایی کجایی میگی دا دا، مهرسا کجا بریم   دد  ، چیکار میکنی دودو ، نی نی مهرسا کو دد .........و یه روز فقط ت میگی تاتا توتو....

اولین سال تولدت رو تو مکه بودیم واین اتفاق رو به فال نیک گرفتیم قرار بود واست یه تولد توپ تو خونه بگیریم اما چون تو سفر بودیم همونجا برات یه تولد کوچولو گرفتیم و دعا کردیم خدا هرسال شما رو بطلبه که بری مکه...

عکسای تولد تو ادامه مطلب

تولد مهرسایی

بابایی واست کیک گرفت و همسفرامون رو هم دعوت کردیم که تو جشن کوچولوی ما شرکت کنن اونها هم زحمت کشیدن و تشریف آوردن شب شاد و قشنگی بود و مهرسا خانم ما هم مثل همیشه گل سر سبد مجلس بود با شیرین کاریهاش دلبری میکرد

از همینجا یه تشکر ویژه از دوستای خوبم میکنم که تو سفر خیلی کمکمون کردن و چون شما رو خیلی دوست داشتن نمیذاشتن که تنها بمونی و حوصلت سر بره دائم باهات بازی میکردن و وقتی با اونا بودی هر کاری دلت میخواست میکردی کلی شیطونی.....مثلا هرچی به دستت میومد قل مدادی رو زمین از خوردنی و میوه تا شکستنی و دوباره جیغ میزدی تا بهت بدن و خلاصه کلی باهاشون به شما خوش گذشت و کلی اونا به زحمت افتادن و هر وقت که ما باید جایی میرفتیم و هوا گرم بود شما رو میذاشتیم پیششون...

این هم کادویی خوشگلی که برات آوردن و شما هم خیلی دوسش داری. یه واکر که وقتی پشتش وایمستی با سرعت انگار میخوای بدوی.. عکس العملت موقع دیدن واکر واسه همه  جالب بود،عکسش تار شده اما چون جالب بود گذاشتم که بمونه

این هم عکسی که وقتی تو هتل آب بازی میکردی ازت گرفتم چون هوا گرم و شرجی بود زود به زود بدنت رو میشستم که اذیت نشی

 

بازم میام با عکسای جدید

دوست دارم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مادر آیاتای
27 تیر 91 22:51
الهـــــی.خدا حفظش کنه.همیشه شاد باشید.دندونشم مبارکه عزیزم.

مرسی خاله،بوس بوس

هدیه خدا- فریماه
1 مرداد 91 12:28
تولدت مبارک. دندونات مبارک. حاج خانم شدنت مبارک.

ممنون،عزیزم

الهه مامان روشا جون
3 مرداد 91 10:37
عزیزم دندونت مبارکت باشه
بازم تولدت مبارککککککککککک


ممنون خاله،

fahime
4 مرداد 91 10:00
خصوصی داری
المیرا
19 شهریور 91 8:19
تولدت مبارک باشه گلم


مرسی خاله،
مامان احسان
15 مهر 91 15:39
سلام واااااااای چه نازگلی ماشالله خدا حفظش کنه از وبلاگ محیا جان با شما آشنا شدم ببوسید گل دخترونو


سلام ممنون،خوشحال شدم از آشنایی تون
الهام مامان یسنا
1 اردیبهشت 92 18:53
سلام. ماشالله خدا حفظش کنه چه خوشگله و چه چشم های قشنگی داره.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهرسا می باشد