مهرسامهرسا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

مهرسا

بازيهاي مهرسا درآوردي

1391/2/27 11:54
نویسنده : مامان مهرسا
1,535 بازدید
اشتراک گذاری

مهرسا جان

امروز ميخوام درباره بازيهايي كه دوست داري بنويسم  الان 6 روزه كه 10ماهت پر شده و وارد 11 ماهگي شدي :

دالي بازي خيلي دوست داري چه وقتي كه كسي قايم مي شه !!!(البته كسي كه چه عرض كنم خودم هميشه با دختر عزيز تر از جانم اين بازي رو اجرا ميكنم) چه حالا كه تازه خودت تازه يادگرفتي و لذتش رو مي بري، مي ري تو چارچوب در قايم مي شي و سرت رو برمي گردوني بعد من بايد بگم دالي ي ي ي ي ي ي ي و شما هم قش قش ميخندي .من فداي خنده هات.

اولش كه كامل مي ري سرت رو تو چارچوب در قايم مي كني بعد وسط هاش كه ديگه ذوق ميكني و عجله داري فقط چشمت رو به سمت در مي چرخوني و سريع به طرف مامان...كه دالي بگيم و بخنديم...

خواستم از دالي بازيت عكس بگيرم اما چون همزمان بايد تو بازيت شركت مي كردم فقط همين چند تاش خوب شد.

اين هم وقتيه كه صداي پيام بازرگاني تلوزيون مياد و شما هم كه هر جا باشي خودت رو به پيام جان مي رسوني و مجذوب تي وي ميشي لبخندلبخند

يكي از سرگرمي هاي شما اين روزها باز كردن كشو ها و ريختن محتويات آنها به بيرونه. البته اين ديگه بازي نيست و به محض اينكه مامان يا بابا ببينن ميان از دست شما ميگيرنشون!!!!!!!!

از بازي هاي ديگه شما اينه كه ما اين اسباب بازي هات رو رو هم مثل يه ستون بچينيم و شما بياي همه رو بريزي و ستون رو واژگون كني، بعد سريع به مادر نگا مي كني و مي خندي.مادر فداي خنده هات......البته باز خودت يكي يكي اون مكعب ها و ستاره و دايره ها رو با تاكيد و سرو صدا بهم مي دي كه روي هم بچينمشون و دوباره روز از نو..... اين بازي از بازي هاي مورد علاقته كه هر جا باشي و مشغول هر كاري، برج رنگاوارنگت رو كه ببيني با سرعت برق و باد خودت رو بهش مي رسوني.

 

اين هم غذاي مهرسا جان كه ما با دقت و وسواس درست مي كنيم و با عشق تزيين مي نماييم و شما با خونسردي از خوردنشون امتناع ميكنين.. البته نه هميشه..

گفتيم حداقل  واسه دل خودمون هم كه شده عكسش رو برداريم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

آدرینا
26 اردیبهشت 91 11:19
وای خدای من این نی نی چقدر خوشمله.مهرسایی میدونستی من وشما تو یه روز به دنیا اومدیم وهمسنیم. به وبلاگ منم سربزن.


مرسي.حتما

هدیه خدا_فریماه
26 اردیبهشت 91 11:21
چقدر این دختره نازه. کاش من اونجا بودم باهاش دالی بازی میکردم.

راست میگید اکثر بچه ها به پیام بازرگانی علاقه نشون میدن.






ممنون عزيزم.وبلاگ شما چيشد.......پيداش نميكنم؟
جواد
26 اردیبهشت 91 11:42
مریم و علی عزیز
خیلی این دخملتون باحال و خوردنیه! من و مهسا هر چند وقت یه بار میایم و عکسای جدید مهرسا جون رو میبینیم و کلی ذوق میکنیم
خدا حفظش کنه این جیگمل خوجکل رو






مرسي از لطفتون.زودتر بياين اينجا كه ما هم شما رو ببينيم.بازم ممنون


هدیه خدا- فریماه
27 اردیبهشت 91 14:49
کاش ما نزدیکتر بودیم حتما به دیدن این عروسک میومدم.عکساش کافی نیست.
آدرینا
27 اردیبهشت 91 14:51
مهرسایی گفتم همسنیم نه راستشو بخوای من 9ساعتی از شما بزرگترم.خونه منم بیا مهرسایی
هدیه خدا- فریماه
27 اردیبهشت 91 14:53
آدرس وب من
زهرا
27 اردیبهشت 91 15:55
ووووووووش ....عزيز دلم چه كارا بلده.... قربون تو بره آبجي......نانازكم....
مادر آیاتای
29 اردیبهشت 91 10:55
مریم جون می دونستی که فریماه جون دختر خاله، دوستم و زن داداشمه؟ ضمنأ آدرینا جون هم دختر خواهر زادم میشه (یعنی نوه خواهر بزرگم).
عزیزم مهرسایی خاله دوست دارم گلم. می بوسمتون.
سلام ميدونستم خانم داداشته اما نمي دونستم دختر خاله ايد باهم.ممنون كه گفتي.آدرينا هم خيلي نازه انشالله خدا حفظش كنه
رضاااااااااااا
31 اردیبهشت 91 8:37
kho bache re to ow honadiyey baz mayey mariz ham neshoodeh??????


تو كدو او!!!؟؟؟كنار او هنادييم!!!



niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهرسا می باشد