مهرسامهرسا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

مهرسا

آغاز 14 ماهگی

1391/5/25 0:28
نویسنده : مامان مهرسا
1,119 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به گل دخترم

الان دو روزه که ١٣ ماهت تموم شده و وارد ١٤ ماهگی شدی.نمی دونی چقد شیرینه وقتی این عددها بالا میره و میتونم ثبتشون کنم ....خدایا شکرت،دخترکم  کلی از لحظه لحظه با تو بودن لذت میبرم و بی صبرانه منتظر ادامه شیرینش ...دعا میکنم که سالهای سال،  شاد و سربلند زندگی کنی این بزرگترین آرزوی من و باباییه.......

میریم سراغ عکسا

یه عکس از موهای فر خوشگلت وقتی، از حموم اومدی، برات میزارم جون ممکنه بزرگ که شدی(انشالله) جنس موهات عوض شه الان که موقعی که یه کوچولو  خیس باشه فر قشنگی میشه که انگار تو آرایشگا درست کرده باشن!!!!!!!!!!!!!! بعضی وقتا که دستات آغشته به غذایی مثل فرنی که شکر داره باشن و اونارو طبق عادت به سر و موت بکشی انگار که ژل زده باشی خودش فر خوشگل و درشتی می شه که هرکی ندونه فکر میکنه الان از آرایشگا اومدی غافل از اینکه تو آرایشگاه خدا فقط اینجور فری میشه پیدا کرد....

الهی فدات شم من مادررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر

همیشه دوست داری توپت رو بندازی زیر مبل و خم شی نگاش کنی و هی بگی بوووپ بوووپ... وقتی برات بیارمش خوشحال میشی ولی بلا فاصله دوباره میفرستیش همونجا ....و اگه با دست یه جوری بزنم که خودش بیاد بیرون خیلی ذوق میکنی و من بیشتر،

قربون ذوق کردنت

دیروز از خواب پا شدی برات بستنی آوردم که نوش جان کنی ، یه دونه هم  واسه خودم....چون بابایی روزه دارن ما اومدیم تو اتاق خواب ، (هرچند ایشون اصلا بستنی دوست ندارن و همیشه هم هر وقت بخوایم غذایی بخوریم میگن که من گرسنم نمیشه و شما راحت باشین) خلاصه هردو تا بستنی رو با هم خواستی و بجای اینکه بخوریشون همش با تردید نگاشون میکردی، بامزه شده بودی چون نمیتونستی انتخاب کنی ،منم رفتم دوربین آوردم و.....

بستنیه نی نی ها صوت هم داره............هورا...............

اینجا موقعیه که کلی گردو آورده بودیم که بشکونیم و شما همش میومدی که همهشون رو پخش کنی تو خونه ، از پدر اصرار که نکن و از دختر انکار.... خلاصه تنبیه شدی بالای بوفه

توضیح: تا یه ماه پیش وقتی خیلی شیطونی میکردی بابایی میذاشتنت رو میز عسلی و چون پاهات به زمین نمی رسید و می ترسیدی خودت رو بندازی مجبور بودی اینقد نق بزنی تا بیارنت پایین بعد رسید به اپن آشپزخونه یخچال و بوفه ...خلاصه خودت هم میدونی که این تنبیه و به محض اینکه میزارنت بالا خواهش میکنی که بیارنت پایین(البته این وضع ١ دقیقه بیشتر طول نمیکشه)

گاهی هم برای یه لحظه حواست پرت اطراف میشه ولی باز دوباره گریه می کنی و میخوای نجاتت بدن:

 

جانماز هارو بهم میریزی و نماز میخونی ، بجای سجده دراز میکشی رو مهر

 مهرسا میخواد سجده(اااااااپر) کنه

حاج خانم در سجود

 عاشقتم ،عشق من

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

فریماه
31 مرداد 91 19:26
جـــــــــــــــــــــان به این دختر ملوس. واقعا موهاش نازه. ماشاله ماشاله
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهرسا می باشد