تاب تاب... ا باسی
سلام به دختر گلم
مهرسایی این روزا خیلی سرت گرمه با اومدن عمو و زهرا جان کلی باهاشون بازی میکنی. عمو رو که کلا عطا صدا میزنی با اینکه میدونی عموی شما هستن و گاهی که از دستت در میره میگی عمو عطا...کلا دوست داری مثل بزرگترا صحبت کنی چون گاهی که من بابایی رو صدا میزنم شما هم پشت سر من بابا رو به اسم صدا میزنی. جالب اینه که این کاراتو وقتی آدم عصبانیه یا حسابی هول کرده از ترس انجام میدی. مثلا:
به پیاز علاقه خاصی پیدا کردی (البته خام و با پوست) یکیش رو تو دستت گرفته بودی و میخواستی امتحانش کنی و گازش بزنی هرچی گفتم مهرسا جان اینا خوردنی نیست کثیفه.....انگار نه انگار... بعد گفتم بابایی بیاین که مهرسا به پیازها دست زده....(که مثلا حساب ببری)بعد دیدم شما هم صدا میزنی: بابا دست دست...(یعنی بابا بیاین که من به پیازا دست زدم!!!!) یا وقتی میگم:علی جان بچه نیوفته ...علی....مهرسایی:علی علی
صحبت کردنت که حسابی پیشرفت کرده (ماشالله )و بعضی وقت ها جملاتی میگی که من تعجب میکنم مثلا وقتی موهات رو مرتب می کنم و گیره میزنم میگی: ناز شد!!!!!!!!!!!!!(یعنی خوشگل شد) این جمله رو هم من اصلا نگفتم و حدس میزنم که از تکه کلمات پرستارته...
بابا بزرگ برات یه تاب خوشگل درست کردن (دستشون درد نکنه)که خیلی دوسش داری و باهاش بازی میکنی و عروسک هات رو هم میزاری و تابشون میدی..شعر (تاب تاب اباسی ... خدا منو نندازی )رو اینجوری میخونی:
تااااب تااب اباسی..........ننداسی
بعضی وقتا صورتت رو میاری نزدیک صورتم و یواش (مثل وقتی که آدما میخوان درگوشی صحبت کنن) میگی مامانه مامانه - با خنده و این یه بازیه برات، من هم یواش باید بگم مامان مامان. شیطون بلا اون موقع دیگه میخوام بخورمت....
این ست کلاه و شنل رو خاله المیرا بهت دادن که خیلی بهت میاد و خوشگله دستشون درد نکنه - مامان خاله المیرا: ممنون - انشالله یه روزی برسه که واسه نوه هاتون ببافین. آمین . قول داده بودم که عکسش رو تو وبلاگت بزارم که ببینن چطوریه تو تنت ... ولی خیلی دیر شد .....
این وقتی که گفتم مهرساجان ژست بگیر واسه خاله المیرا که ببیننت
این هم کلاه مشکیت بازم دستشون درد نکنه
و وقتی مهرسا عصبانی میشه و دوربین رو میخواد
این هم نمونه های دیگه ژست گرفتنت عزیزم ....الهی قربون ناز و ادا هات
مهرسا متفکر درحال دیدن تی وی (پیام بازرگانی)
این هم صبح روز تعطیل که من خونه بودم و وقتی از خواب بیدار شدی مستقیم رفتی سراغ تاب تاب
وقتی که شعر تاب تاب رو خوندی و خودت ذوق کردی....
مهرسایی با نی نی هاش روی تاب نشسته
دوست داریم دوست دارم .امیدوارم بعدا که بزرگ شدی (انشالله)
از دیدن عکسات و خوندن خاطراتت راضی باشی