19 ماهگی
سلام دختر نازنینم
الان که دارم مینویسم کنارم روی مبل نشستی و داری با موبایل اینجانب بازی میکنی واسه خودت فیلم و کلیپ میبینی و نیازی هم نیست که کسی برات روشن کنه یا...خودت انتخاب میکنی و اکثرا هم فیلم های ستایش جان رو میبینی و یا فیلم های کوچولویی خودت ....تقریبا روزی هزار بار
توی خونه هراتفاقی بیوفته اگه از شما بپرسن کی این کارو کرده میگی مامانجلوی خودم میزنی موبایلو سه تیکه میکنی میپرسم کی بود موبایلو پرت کرد میگی مامان.
الان داشتی یک دو سه رو واسه خودت میگفتی که با شماره ٣ از مبل اومدی پایین.اینم بگم که ما هنوز اعداد رو باهات کار نکردیم ولی همینطور که شنیدی از دور و بر یاد گرفتی از ٧تا ٩ رو هم شنیدم که با خودت تکرار میکنی
یه تکه کلامی داری که هرچیزی که به نظرت زیبا و دوست داشتنی باشه میگی ناز ناز بعد مو ...مثلا نی نی ناز ناز مو یعنی مو ناز مو داره حالا هرچی باشه مثلا فواره های تو میدونها با حوض آبش رو وقتی میبینی میگی آبه ناز ناز مو!!!!!!!!!!!!!
راستی جمله های کوتاه رو هم میگی .مکالمه تلفنی ما تا قطع میشه میگی قط شد.درست شد.بابا اومد.
خب به کارای تمیز کاری و کلا گرد گیری علاقه خاصی داری و من رو وادار میکنی که هر دفعه چندین و چند بار برات شیشه پاک کن رو اسپری کنم و شما روی لوازم خونه رو پاک کنی .این عکس مال لحظه ای بود که خسته از سر کار اومده بودم و واقعا اون روز خسته بودم ولی به خاطر اینکه تو ذوقت نخوره مثل هر روز باهات بازی میکردم.از خستگی روی زمین نشسته بودم.... انگشت کوچولوی اشارت رو میذاشتی رو وسایل و میگفتی نی... نی (یعنی نیست...مایع شیشه پاک کن رو میگفتی) این کار هر دفعه ادامه داشت تا وقتی که شیشه پاک کن رو قائم کردم که نبینیش و فراموشش کنی
راستی به نخودچی علاقه پیدا کردی هرچند همش رو رنده میکنی و میریزی بیرون ولی در طول روز دائم سر یخچالی و ازم نخود می خوای و با مزه هم تلفظش میکنی
مامان:نخود نخود هر که رود خانه خود... مهرسا: نخود نخود عباسی.... نندازی
میدونی که من عاشق فر موهاتم ...اون تیکه زیری پشت موهات منو کشته...............
این هم عکس از عروسکای انگشتیت که من خیلی دوسشون داشتم و ازشون قبلا عکس گرفته بودم و الان نصفشون هم نمونده.....
اینا کلمه هاییه که میتونی بخونی.الان تقریبا ١٠ روزی هست که کلمه جدید باهات کار نکردیم چون اونا رو نمیتونی تلفظ کنی و معمولا دو بخشی هستند و نمیخوام کلمه ای که نمیتونی تلفظ کنی فقط با دست اشاره کنی به نظرم بی مزه میشه... وگرنه خودت کلمه هارو دوست داشتی و ذوق میکردی...هر روز هم یه کلمه جدید یاد میگرفتی جالبه که بعد از هرکلمه جدید ازم میخواستی که مامان رو دوباره بهت نشون بدم و میرفتی تودستت بوسش میکردی کلمه بابا رو هم می بوسی..الهی قربونت برم که اینقد با محبتی
دیروز طبق معمول اینقد فیلم های خودت و ستایش جان رو نگاه کردی که شارژ گوشی تموم شد و خاموش شد.آوردیش پیشم و گفتی مامان: ا′ت′ (ستایش). گفتم مامان جان شارژ گوشی تموم شده خاموشه.اولش ناراحت شدی بعد رفتی شارژر لپتاب که رو زمین بود رو برداشتی و گفتی ایناهاش (خوشحال و با صدای بلند) الهی قربونت برم من که مونده بودم از باهوشیت و خندم هم گرفته بود!!!!!!!!!آخه هنوز نوزذه ماهته دخترم
راستی یه کار جالب هم که این روزا خیلی تکرار میکنی اینه که بشقاب ها و وسایل سفره رو موقع پهن کردن و جمع کردن سفره بااصرار خودت میبری و میاری ومیدیش به من و بلند میگی میسی میسی.البته منظورت اینه که من ازت تشکر کنم....
جایی هم که مهمونی میریم قندونا رو که معمولا کریستال و شکستنی هستند و روی میز گذاشته شدن ،بر میداری و میدی به صاحبخونه و حاضر هم نیستی به من بدی و اونجا هم از خودت بلند بلند تشکر می کنی. واین کارت از اونجا ناشی شده که قبلا وقتی میرفتی سمت قندون من قندونا رو جمع میکردم که ازشون قند بر نداری ویا در قندون یا خودش نشکنه...و حالا این کارو خودت انجام میدی...مامان جون دیگه لازم نیست اینقد به خودت زحمت بدی
دوست دارم. دخترکم