16 مرداد91
سلام به دختر گلم امروز روز خوبی بود واسه من اول اینکه صبح وقتی من میرفتم خواب بودی و گریه نکردی که بمونم چون اکثر روزا بیدار میشی و وقتی میبینی دارم لباس میپوشم هی میگی ما ما ، ماما و گریه میکنی اینقد هم سوزناک که یادآوریش هم دردناکه و با اینکه پرستارت خیلی با تجربست و میدونه اینجور موقع ها چطور سر گرمت کنه بازم یه چند دقیقه ای طول میکشه یا بینش دوباره چشمت به من میافته جوری گریه میکنی که انگار میخواد گلوت خراش برداره ، ولی موقعی که بدونی من رفتم و در بسته شده دیگه گریه نمیکنی و آروم بازیت رو میکنی،( بعد از اینکه حرکت کنم زنگ میزنم هر روز) چون میدونی دیگه امیدی به برگشت مامان نیست تا ظهر.............قربون دختر ...
نویسنده :
مامان مهرسا
11:46